من که از حضرت علی بالاتر نیستم...
شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۸ ق.ظ
وقتی می اومد خونه دیگه نمی ذاشت من کار کنم .
زهرا رو می ذاشت رو پاهاش و با دست
به پسرمون غذا میداد.
میگفتم : یکی از بچه ها رو بده به من.
با مهربونی میگفت:
نه شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی.
مهمون هم که میومد... پذیرایی با
خودش بود.
دوستاش به شوخی میگفتن : مهندس که نباید تو خونه کار کنه!
میگفت:
من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا(س)..کمک نمیکردند؟